به منظور فهم کمابیش تمایز و تفاوت هوش و استعداد ، کودکان متفاوتی را با هوش بهر همسان در وضعیت همانندی در دسترس به دست آوردن یک توانایی ویژه قرار دهید ، بدین گونه آگاه خواهید شد که کودکان مختلف از لحاظ به دست آوردن چگونگی آن توانایی تمایزهای ویژهای خواهند داشت.
تعدادی از کودکان در شیوهی چگونگی فراگیری مطلوبتر ، عملکرد بیشتری از خود به نمایش میگذارند و رشد آنان در این عرصهها زودتر خواهد بود. کودکان دیگر احتمال دارد از خودشان عملکرد و توانایی و سرعت زیادتری داشته باشند. در حقیقت این گونه تمایزهایی افزون بر این که به سبب اختلاف در بهره هوشی آنان میباشد ، ناشی از تمایز آنها در تلفیق استعدادهایشان نیز وابسته است. در حقیقت این استعداد است که اندازه تقریبی بهبود و ارتقای یک فرد در یک عملکرد به خصوص مشخص میکند.
برای بیان تفاوت هوش و استعداد اول سراغ این تعریف برویم. در یک توضیح هوش بیان شده است از ، توانمندی فراگیری و استفاده از تواناییهای ضروری به منظور تطابق با احتیاجات محیطی شخص و نیز مهارت در پاسخ به مسائل است و استعداد بیان شده است از مهارت و توانمندی ویژه در فراگیری همگام با ابراز یک ویژگی و مشخصهی فردی و اجرای متبحرانه یک عمل به خصوص.
اغلب پژوهشگران اعتقاد دارند که هوش توانمندی عمومی و همگانی به شمار میآید که قادر است اساس تقویت مهارتهای گوناگون باشد. به بیانی دیگر هوش معنایی عام و جمعی میان تمام اشخاص است. در صورتی که استعداد معنایی به خصوص و متمایز میان اشخاص است. مفاهیم عرفی و کلاسیک هوش را که با سنجشهای ضریب هوشی سنجیده میشود ، غالباً بر دو و یا سه بعد هوش اشاره دارند.
این مفاهیم از اقسام هوش تطبیق بسیاری با ابعاد بزرگ استعداد دارد و با قبول این نگرش میشود هوش را حمایتی بزرگ برای سطوح گوناگون استعداد عنوان کرد. بدین صورت که تلفیقهای گوناگون از سطوح هوش در هر شخص قادر است منتهی به ظهور گروهی از قسمهای استعداد شود. در یک توضیح مورد پذیرش مقصود از استعداد ، توانمندی ذاتی و نهادی به دست آمدهی شخص به منظور اجرای امور گوناگون است.
در استعداد هم مولفهی ذاتی و هم مولفههای کسب کردنی ، مداخله دارند از این رو استعدادهای متنوع و گوناگون بسیاری دیده میشود. برای اندازه گیری استعدادهای اشخاص در عرصههای مختلف غالباً از سنجشهای خاص ارزیابی استعداد میتوان بهره گرفت. شماری از این سنجشها عمومی بوده و توانمندی و مهارتهای شخصی را به گونهی همگانی و عام ارزیابی میکنندو شماری هم به گونهای ویژه استعدادهای خاص را ارزیابی خواهند کرد.
در ابعاد بسیار عمومی و همگانی سطوح هوش یه سطوح استعداد نزدیک بوده و سطوح عام هوش اساس و بنیاد استعداد به حساب میآید ، به بیانی دیگر آزمونهای ارزیابی هوش و استعداد در ابعاد عام خیلی به یکدیگر نزدیکند.
نظر به این که هوش نیز استعداد عام و عمومی است. پراکندگی استعدادها همانند پراکندگی هوش است و در جامعههای گوناگون پیرو نمودارهای طبیعی و متعارف است که درآن اغلب اشخاص پیرامون میانه و متوسط میباشند و تعدادی با استعداد و شماری هم کم استعداد هستند.
آزمایشهای ارزیابی استعدادهای ویژه نشانگر بهره هوشی شخص نیست و یک سنجش ضریب هوشی هم برای ارزیابی استعداد شخص در یک مورد به خصوص مطلوب نمیباشد. بنابراین در بخشی از ابعاد وسیلههای ارزیابی هوش و استعداد از هم دور میشوند.
در حال حاضر افزون برسفارش ضروری و عمده بر این که ضریب هوشی در فراگیری توانایی و اعمال مهم است ، موضوع استعداد هم در جوانب آن با اهمیت و خاص میباشد و سنجشهای هوشی قادر نیستند مشخص کنندهی محض اندازه عملکرد و پیروزی شخص در یک حرفه و امر خاص باشد.
پیروزی و کامیابی در یک زمینه افزون بر ضریب هوشی به استعدادهایی که در آن رشته دارند هم وابسته است. مطلب با اهمیت و برجسته این است که در خیلی از زمینهها استعدادهای جزئی ارزش و تاثیر زیادتری دارند ، برای نمونه هوش جنبشی و بدنی یکی از اقسام هوش است و این توانایی را برای پیروزی در زمینههایی مانند عرصههای حرفهای ورزشی مهیا میسازد.
ولی این نوع هوش در ابعاد جزئیتر دارای طیف وسیعی خواهد بود به همین علت شخصی شناگر متبحر و فردی دیگر والیبالیست میشود و شخصی دیگر مجسمه ساز و یا طلاساز حرفهای خواهد شد. پدر و مادر و مربیان بایستی آگاه شوند که الزاماً برخورداری از ضریب هوشی زیاد بیانگر برخورداری از استعداد در همهی عرصهها نمیباشد.
منبع : http://hooshenik.com